نمایندگیهای بیمه در حقیقت همان شرکتهای بیمهای هستند که در حد کوچک تر در دسترس ما قرار دارند. نمایندگیهای بیمه میتوانند بسیاری از امور مربوط به بیمهها را در کمترین زمان ممکن انجام دهند که از این نظر بسیار شایان تقدیر هستند. پس نباید بیمه مرکزی این کارها را بدون تشویق بگذارد. این شرایط نه تنها منطقی نبوده و به نفع هیچ نمایندگی نیست، بلکه بیشتر خشم آنها را بر میانگیزاند.
بیمه مرکزی در سالهای گذشته بر هر اساسی که بوده، تعداد زیادی نمایندگی را در سطح کشور برای تأسیس بدون مانع دانسته است. اما در حقیقت این تعداد نمایندگیها باید بتوانند از پس کار خود بر بیایند و بتوانند با دانش روز گلیم خود را از آب بیرون بکشانند. چهل هزار نمایندگی بدون هیچگونه ارزیابی تخصصی کار سادهای نیست که بتوان از کنار آن عبور کرد. بلکه باید بسیار جدی در نظر گرفته شود و به نحوی به صورت موشکافانه به آن پرداخته شود، چرا امروز به این راحتی اجازه تأسیس نمایندگی صادر نمیشود، اما در گذشته به راحتی انجام میپذیرفت؟؟؟
لزوم آموزش در نمایندگیهای بیمه
اگر نگاهی یکی از نمایندگیهایی که بر همین اساس تأسیس شده داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که افراد شایسته و متخصصی که از علم این کار باخبر باشند بر سر کار نیستند، همچنین آموزش درستی هم ندیدهاند که چگونه در بازار کار بتوانند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند و آنها را از بین ببرند. در حقیقت اغلب نمایندگیهای مختلف بیمه در سطح کشور با توان علمی خود و تحقیقاتی که انجام دادهاند راه استفاده از کسب و کار خود را فرا گرفتهاند. برخلاف آنچه که باید انجام شود. زیرا این نمایندگیها با سرمایه مردم در ارتباط هستند پس قطعا باید به قدری آموزش ببینند که بتوانند امانت دار خوبی در این زمینه باشند.
مشکلات خصوصی سازی
خصوصی سازی در بیمه هم هیچ کاری را از پیش نبرده و هیچ سودی نداشته، بلکه تنها مشکلات را اضافه کرده است. در حقیقت با روند خصوصی سازی که انجام شده مشکلات بیش از پیش بزرگ تر شدهاند و تصمیمات مختلف در این زمینه از سوی بیمه مرکزی به کمتر شدن این مشکلاتی کمکی نکرده است. بلکه صورت مسئلهها را پاک کرده است، در نتیجه بر مشکلات اضافه شده به جای اینکه از آنها کاسته شود. هنوز هم بسیاری از مردم به حضور حتمی بیمه در روند زندگی خود اطمینان ندارد و آن را خرجی اضافی تلقی میکنند.
صنعت بیمه و به نوعی مادر این صنعت یعنی بیمه مرکزی به مفهوم کلی بیمه کاری نداشته و بیشتر بر روی مسائل فرعی این نوع بیمهها دخالت دارند. در حقیقت بیمه یک عامل معنوی برای رشد و بهبود زندگی مردم در شرایط سخت است. اما این عامل معنوی دیگر در کار نیست و تنها چیزی که باقی مانده در حقیقت پول، پول و پول است. صنعت بیمه به صنعتی پول درآورد در گذشته تبدیل شده بود، اما امروزه این صنعت به یکی از صنایع مشکل دار تبدیل شده که توان مقابله با بدهیهای خود را ندارد. در حالی که باید با ارگانهای دیگر در تعامل باشد.
بیمه و بحران مالیات
یک بحران مهم دیگری که باید به آن دقت داشت در زمینه صنعت بیمه در حقیقت اشاره دارد به اینکه چرا باید بیمه مالیات بپردازد. در حالی که بیمه خود درگیر مشکلات مالی فراوانی بوده و سود زیادی را تاکنون تجربه نکرده است. این عامل میتواند بسیار مهم تلقی شود، زیرا مالیات بیمه به نوعی به پرداخت مالیات از جیب مردم است. این یعنی خوردن حق مردمی که به صنعت بیمه اعتماد کرده و پول خود را برای داشتن آیندهای بهتر در این صنعت سرمایه گذاری کردند.
مشکل بسیار مهمی که این روزها بیمه مرکزی باید به آن توجه داشته باشد، در خصوص نمایندگیهای بیمه شرکتهای مختلف بیمهای میباشد. در واقع شرکتهای بیمهای وجود دارند که هر نمایندگی آنها میزان بالایی از فروش دارد. اما فروش هم در حد معقول باید باشد نه اعدادی فضایی که هیچ اعتباری هم ندارد و تنها با رد ردن کد این موضوع به فراموشی کشانده شده است. بیمه مرکزی باید نظارتی بر این گونه فعالیتهای نادرست داشته باشد که مخشص نیست کدهای صدوری صحیح است یا نادرست . . .!!!